یکبار
هم که دلم بدجور شکست وقتی بود که امین با
شور و شوق داشت توی خانه ما بازی میکرد
و خوشحال بود. گوشی
اکبر زنگ خورد؛ آن طرف خط با امین کار
داشتند؛اکبر گوشی را داد دست امین که حرف
بزند؛ فردا امتحان داشت و مشقهایش را
هم ننوشته بود؛ نمیدانم با چه لحنی و به
چه چیزی تهدید شد که در اوج شادی شروع کرد
گریه کردن و دوید سمت خانه خودشان که
مشقهایش را بنویسد.
من هم زدم بیرون؛ نشستم پشت فرمان و
گریه کردم از اینکه نمیفهمند دو خط مشق
ارزشش را ندارد. اوج
خشونت بود برایم این صحنه که کسی از
فاصلهای دور فقط با گفتن چند کلمه اشک
کسی را در بیاورد؛ جالب آنکه از شوخی
روزگار خودم هرچند وقت یکبار گوشیم را
میکوبم به دیوار و حتما از چشم ناظری با
الگوهای ذهنی خودم این خشونت قابل بخشش
نیست. خرد و خمیر
شدن گوشی من معادل گریه کردن امین است.
کسی که آن طرف خط است همیشه احمقی است
که حرفی بیهوده را تکرار میکند و کسانی
که من را میشناسند میدانند که چقدر در
مقابل حرفهایی که از چارچوب منطقیم
نگذرند زبونم. به
این نتیجه رسیدهام که مشکل از حودم است.
زنها را نمیفهمم؛ اصلاً نمیفهممشان؛
فقط میدانم خطرناکند و باید ازشان ترسید.
همهشان درخودشان یک مدهآ دارند.
لااقل برای من اینجور بوده
مدهآ
اثر پیر پائولو پازولینی
محصول 1969 ایتالیا، فرانسه و آلمان غربی
اثر پیر پائولو پازولینی
محصول 1969 ایتالیا، فرانسه و آلمان غربی
4 comments:
با هم شباهت داریم اما من از کنار این مورد در می گذرم و گوشی ام را به زمین نمی کوبانم .به هیچ وجه
چرا ؟
چون خوشنت را نمی فهمم یا گریه را ؟
نه .
من از کنار تمام زن ها به آسانی در می گذرم .
chetor delet miad gooshito beshkani akhe?!
a dangerous method ro didam, maali ham nist. ratinge khoobi ham nadare.mishe ye bar didesh, vali che shakhsiate jungo be gand keshide, man aslan dar moredesh intori fekr nemikardam.
سلام
هیچ وقت "مسئول" کسی بودید؟
بعضیا رو احساس مسئولیت دیوونه می کنه (ازجمله بعضی پدر ومادرا)اونقدر که فکر می کنن به هر چیزی که یه خورده موضوع مورد مسئولیتشون رو به خطربندازه حمله کنن حتی خود موضوع.نمیخوام رفتاراشتباه اون طرف خط رو توجیه کنم ولی اون گریه امین روشاید محکمتر می کنه.می دونم که خشونت از این جنس میتونه صدمه بزنه اما اگه از یه حدی بیشتر نشه،شایدم واکسینه کنه روح رو...
Post a Comment