سالها
پیش جایی خواندم – یادم نیست کجا -
که نشانههایی
هست برای اینکه فرض کنیم ریک و ایلسا در
آن آخرین باری که همدیگر را در کازابلانکا
دیدند داخل هتل با هم خوابیدند، از آن
نمای نرینه برج که از پنجره اتاق نشان
داده میشود تا رختخواب اتاق؛ همزمان
نشانههایی وجود دارد برای اینکه قبول
کنیم همخوابگیای بین آنها صورت
نگرفته؛ از مرتب بودن رختخواب تا نشان
دادن ساعتی که مینمایاند فرصتی برای
اینکار نبوده و نیست قبل از آن پرواز
جانکاه.
صحنه
ای هم هست در فیلم آواز گنجشکها که زن ِ
کریم به شوهرش که روی پشتبام است میگوید
دکمهات دارد میافتد، کریم دکمه را
میکند، زنش دامنش را بالا میاورد کریم
دکمه را میاندازد پایین توی دامن زنش.
اگر نبود آن
دیالوگ احمقانه و بچگانه قبل از همین نما
که کریم به زنش میگوید(
اینجا هوا
خوبه بیا شبا روی پشت بوم بخوابیم و بچهها
پایین بخوابند)
ارزش آن نما
هزاربرابر میشد اما خب تفاوتهای زیادی
هست بین کارگردانی مثل مجید مجیدی و
کارگردانی مثل مایکل کورتیز.
آواز گنجشکها
اثر مجید مجیدی
محصول 2008 ایران
1 comment:
man bade modatha ye filme iranie khoob didam, "asb heyvane najibist"!
Post a Comment