Thursday, July 5, 2012

باید دلت از سنگ باشد که این همه شکست را تاب بیاوری و چشم به راه آینده‌ای بمانی که می‌دانی چیزی کم از گذشته ندارد - رومن گاری


رومن گاری عزیز و دوست‌داشتنی علاوه بر رمان‌های زیبا و شاهکاری مثل زندگی در پیش‌رو و خداحافظ گری‌کوپر داستان کوتاه‌هایی هم دارد که چندتایشان سالها پیش تحت عنوان پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند ترجمه و چاپ شد که از زیباترین مجموعه داستان کوتاه‌هایی است که خلق شده. در ادامه همان مجموعه، خانم نوروزی چند داستان کوتاه دیگر از او را ترجمه و چاپ کرده که البته ناشرش دیگر وجود ندارد – تا همین چندروز پیش وجود داشت – اما کتابش هست خوشبختانه و اگرچه به زیبایی داستان‌های دیگر او نیست اما خواندن دارد مخصوصاً داستان‌های زمینی‌ها و قلابی که شاهکارند.
    قلابي / رومن گاري/ ترجمه: سميه نوروزي / نشر چشمه / چاپ نخست 1390--


1 comment:

Hasti.N said...

من هم مثل تو حال هیچی‌ ندارم. زندگی‌ شده یک غده، چسبیده تو تنم، تو گلوم، تو پاهام، تو سرم. اون هم نه از این غده‌های خوش خیم، بد خیمش که نه میشه ببری بندازیشون بیرون نه میتونی‌ باهاش سر کنی‌. دیپرس نیستم، اما حال ندارم، یکجور تنبلی مزمن. سرم شلوغ بده این مدت. کار، کلاس، مامان، چه می‌دونم. حیف که اینجا فیلم هندی نیست، بد نبود اگر من یهو صاحب خونه تو از کار در میومدم، بد هم شاید فامیل میشودیم یکجورهایی.

به خودت زیاد سخت نگیر. بیا یک سر اینجا با هم حال دنیا رو بگیریم.