Sunday, July 8, 2012

یک شباهت خطرناک


زینب کپی مادرمه؛ کپی برابر با اصل؛ مثلاً وقت‌هایی که تصمیم می‌گیرم سکوت کنم و جز این راه ِ دیگری نیست که در برابر حجم تحمل‌ناپذیر عقلانیت‌گریزی زینب یا مادرم مقاومت کنم با ترفندهایی یکسان تمام سعیشان را می‌کنند که به حرف دربیاورندم و شباهت ترفندهایشان مثل شباهت برگه های امتحانی شاگردهایی است که از روی دست هم تقلب کرده باشند اگرچه به‌حرف‌آمدن من هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و این جیزی نیست که آن‌ها ندانند اما وقتی وارد این بازی می‌شوند باید تا آخر بروند؛‌ مثل خودم. تهدیدهای احمقانه‌شان به خودکشی؛ گریه‌های دروغبنشان که مثلاً خیلی مستاصلیم؛ دروغ‌نمایی‌هایی زیرکانه که پای من را هم به میان بکشند به قصد اینکه به حرف بیایم و از خودم دفاع کنم – کور خوانده‌اند – و آخرین ترفندشان که بیرحمانه است و نقطه ضعف من: پای دیگران را وسط کشیدن. مثل زینب که می‌آمد محل کار من، آبروریزی کند یا مادرم که با صدای بلند توی آپارتمان کریه می‌کند که آبروریزی کند.
فروید را دوست دارم و فکر می‌کنم خودم بااستعدادترین آدم در تحلیل روانکاوانه رفتار اطرافیانم هستم

 .

No comments: