Thursday, August 30, 2012

با همه‌ی این حرف‌ها زنها را دوست داریم و بهشان عشق می‌ورزیم و به خاطرشان چه کارها که نمی‌کنیم


اوایل فیلم چهار شب با آنا وقتی اوکراسا از کوره آدم‌سوزی بیرون می‌آید – منظورم کوره‌های آشویتس نیست؛ کوره‌هایی که در بیمارستان‌های برخی کشورها برای سوزاندن اجساد استفاده می‌شود منظور است اگر چه آن کوره‌هایی که گفتم منظور نیست هم در لایه‌های دیگری از فیلم منظور است – روی دیورا یک نقاشی ساده با گچ دیده می‌شود که به تنهایی کافی است تا ساعت‌ها و ساعت‌ها و ساعت‌ها درباره‌اش گفته شود. توی همین فیلم ماشینی هست که خاموش شده و چند نفر هلش می دهند، فروشنده‌ای که اوکراسا تبر را از او می‌خرد یک زن است؛ گرفتن تبر در دست و سعی د رمخفی کردنش را هرکس که راسکولنیکف را بشناسد خوب می فهمد؛ تأکید بر دستها‌، حلقه‌ها، شباهت مسیر ورود و خروج اوکراسا به اتاق آنا با مسیر ورود و خروج توچکا (گربه‌ی آنا) و … . این جزییات است که زبانم را بند آورده و دارم پراکنده‌گویی می‌کنم شاید.
من یکی که گوشم پر است از داستان‌های مختلف؛ داستان ِ مثلاً ْ مردی که شاهد یک تجاوز باشد و بعد او را به جرم دست‌داشت در آن زندانی کنند و … . یا داستان مردی که از مادربزرگش مراقبت می‌کند و … .؛ داستان مردی که عاشق زنی‌ می‌شود و شب‌ها وقتی اوخواب است دزدکی پیش او می‌رود و … . داستان‌های جنایی، درام، تریلر؛ اما کافی است کسی پیدا شود و یکی از همین داستان‌ها را جوری تعریف کند که از لذت کشف داستان مشعوف شوید یا مجبور شوید یک‌بار دیگر جزییات را مرور کنید که به انگیزه‌ها و پیامدها و درواقع به سپیدی‌های متن اثر راه ببرید. سوال‌هایی برایتان ایجاد شود که به اشکال مختلف می‌توانید پاسخ دهید و هر پاسخی داستانی تازه می‌سازد برای شما؛ و اگر جزییات روایی فیلم حالت‌های مختلف را توجیه کند این یک دلیل می تواند باشد برای اینکه یک فیلم بتواند بهترین فیلم عمر آدم باشد حتا
چهار شب با آنا در سطح روایی جنین شاهکاری است. در سطوح دیگر نیز؛

Four Nights with Anna

عنوان اصلی: Cztery noce z Anna

محصول 2008 لهستان و فرانسه

کارگردان: یرژی اسکولیموفسکی


1 comment:

خلوت لیلا said...

مثل همیشه لذت بردم. از نوشته‌ات . از چیزهایی که تو می‌بینی و خیلی ها نمی‌بینند و و و