Thursday, August 23, 2012

کارم چو زلف یار پریشان و درهمست


دارم کم‌کم وارد دهه‌ی چهارم زندگی می‌شوم اما هنوز بلد نیستم زندگی کنم؛ هنوز بلد نیستم احساساتم را کنترل کنم، هنوز بلد نیستم روابطم را با اطرافیانم ان‌جور که باید مدیریت کنم؛‌ هنوز مظمئن نیستم می‌خواهم مجرد بمانم یا نه؛ هنوز برای خودم دشمن‌تراشی می‌کنم؛ گاهی به شوخی و جدی به دوستانم می‌گویم راستی شما می‌خواهید وقتی بزرگ شدید چه کاره شوید؟ دلیل ناخودآگاهش این است که هنوز دارم به شغل‌های دیگر فکر می‌کنم؛ این روزها دارد سی سالم تمام می‌شود و وارد دهه‌ی چهارم زندگیم می‌شوم؛ از طرفی اعداد خیلی مهم نیستند؛‌ یعنی در‌واقع تفاوت چندانی نیست بین بیست‌و‌نه و سی، یا سی و سی‌‌ویک اما از طرفی هم نمی‌شود بزرگی بعضی عددها را نادیده گرفت مخصوصاً وقتی جا مانده باشی از عددها. حس هری را دارم وقتی به روانکاوش گفت من زندگی کردن بلد نیستم.


Deconstructing Harry

محصول 1997 آمریکا
نویسنده و کارگردان:‌ وودی آلن

No comments: