چندوقت
پیش که نوشتم از کمارزشی – اگر نگوییم
بیارزشی - فیلمهایی
از قبیل «شرایط»
و «تهران من
حراج» بودند
دوستانی که برآشفتند و متهم کردند مرا به
اینکه نمیدانم سینمای تجربی چیست و
اینها را باید از منظر سینمای تجربی
دید.
امروز
فیلم کوتاه مخمصههای بعدازظهر را دیدم
محصول 1943 – یعنی
تقریباً هفت دهه پیش – که کارگردانان آن
مایا درن و الکساندر همید از سرسلسلههای
سینِمای تجربی هستند؛ از شدت معنا و از
قدرت تکنیک آن مخاطب حیران می ماند.
بیشتر
که فکر میکنم میبینم تفاوت جای دیگری
است؛ مستند یا سینمایی، حرفهای یا
آماتور، زیرزمینی یا روزمینی، تجربی یا
غیرتجربی، آثار ارزشمند بیش از آنکه داعیه
پاسخ داشتن داشته باشند پرسش برانگیزند
و برعکس، آثار کم ارزش زور میزنند پاسخی
داشته باشند قطعی.
- همید را همید نوشتم و نه حمید چرا که صورت نوشتاری دوم آدم را به اشتباه میاندازد
Meshes
of the Afternoon
محصول
1943 آمریکا
14
دقیقه / کوتاه
/ سیاه و سفید /
صامت
کارگردانان
و بازیگران: مایا
درن و الکساندر همید
نویسنده:
مایا درن
+
فیلم
دومی هم که دیدم مستند موج، مرجان، خارا
بود؛ مستندی هوشمندانه با موضوع چگونگی
حفر چاههای نفت در گچساران و انتقال
نفت آنها به خارک و بارگیری آن
نمای
گلدرشت خوابیدن کارگری زیر سایه لوله
نفت در کنار کشتی گرفتن کارگران و نریشن
روی فیلم و …. سطح
فیلم را از یک مستند علمی سفارشی به سطحی
هنرمندانه ارتقا داده است.
موج،
مرجان،خارا
محصول
1962 ایران
کوتاه/
مستند
کارگردان:
ابراهیم گلستان
3 comments:
فیلم اول را ندیدیم .
اما در مورد سینمای تجربی تا آن جا کهاطلاعاتم می گذارد می دانم که پرسش برانگیر بودن به معنای عمیق بودن است . یعنی از هیچ به چیزی رسیدن ، جواب دادن مانند رفتن از الف به حرف ب است . مشکل یافتن و ساختن الف است .
در مورد موج و مرجان و خارا هم که من دیدم باید بگویم لرت بردم . بیشتر بخاطر نوستالوژیایی که برای من دارد از آن دهه ها .
مخمصههای بعد از ظهر را برای من کنار بگذار.
Post a Comment