Wednesday, April 11, 2012

هیچ چیز بدیهی نیست


الف: امر جنسی وجود ندارد. (لکان)
نیک و جولز دارند با هم زندگی‌شان را می‌کنند؛ هم‌جنسبازند؛ دو تا بچه هم دارند که خودشان به دنیا آورده ‌اند؛ اسپرم بچه‌ها را از موسسه‌ای دریافت کرده‌اند که کارش همین است. هر دو هم آدم حسابی هستند؛ نیک پزشک است و جولز تا حالا چند شغل عوض کرده که حالا دکوراتور باغ‌ها و باغچه‌هاست؛ آیا می‌توان رابطه اروتیک بین دو زن همجنسباز را امر جنسی نامید؟ به یک معنا بله،‌ به یک معنا هم نه؛ می‌توان گفت در‌واقع امر جنسی آنگونه که بین زنان و مردان متداول است بین این دو وجود ندارد و شاید به همین دلیل همه چیز سرجای خودش است و زندگی به روالی کاملاً معمولی و خوشایند حتا پیش می‌رود؛ چرا که ظاهراً در فقدان ابزار تسلط مردانه یا زنانه روابط انسانی به شکلی نظام‌مندتر و معقول‌تر شکل می‌گیرند؛
می‌توان هم گفت چه فرقی می‌کند؟ این هم یک‌جور امر جنسی است گیرم در غیاب پینس (فالوس؟ نه همان پینس). به هر حال به نظر می‌رسد که شکل متداول رابطه جنسی نسبت به شکل همجنسبازانه‌ی آن به مراتب نزدیک‌تر است به اشتراکات حیوانی انسان با سایر پستانداران و طبیعتاً توحش موجود در آن.
جالب اینکه با شروع رابطه جنسی جولز با پال،‌ همه چیز رو به تباهی می رود؛ طبیعی هم هست؛ البته اگرچه ما آنقدر به شکل غیرطبیعی آن عادت کرده‌ایم که رویه‌ مخالف آن را طبیعی می‌پنداریم.

ب: خانواده در تئوری و در عمل باید نابود شود. (مارکس)
گفتم که به محض شروع رابطه جنسی بین جولز و پال که بسیار شبیه است به (و حتا معادل ِ ) رابطه زن و شوهری، خانواده رو به اضمحلال می‌رود و البته که حرکت اضمحلالی خانواده چیزی شبیه آنتروپی جهان است که بدون صرف انرژی همه چیز به سمت بی‌نظمی می‌رود. بهتر نیست که اگر قرار است خانواده‌ای شکل بگیرد بر اساس اصول انسانی باشد تا اصول حیوانی؟ قصدم اصلاً و ابداً نکوهش امر جنسی یا ایده‌پردازی ِ مهار آن نیست بلکه صرفاً بازاندیشی جایگاه آن و توجه بیشتر به آلترناتیوهای آن است.

ج: درست بنویسم.
حتی در مجله ی فیلم هم عنوان فیلم را نوشته بودند: بچه‌ها حالشان خوب است. در فضای مجازی هم که پر از متون کپی شده است همینطور؛ درحالیکه بین
all
و
right
در عنوان فیلم فاصله هست و طبیعتاً معنای آن می‌شود: حق با همه‌ی بچه هاست. یا همه بچه‌ها حق دارند.

د:
 
The Kids Are All Right
محصول 2010 آمریکا
کارگردان: لیزا چولودنکو
نویسندگان: لیزا چولودنکو و استوارت بلوم‌برگ


4 comments:

Solmaz said...

Man moshkeli ba homo ha nadaram vali donya kheili dige gay shode, hale adam beham mikhore. Shooresh daroomade dige. Eyne majeraye jew ha ke cho ye zamani beheshoon zolm shode dige hameye donya bayad bezaran roo saresoono halva halva konano emtiaz bedano dar moredeshoon film bwsazan. Are daghighan shabihe dastane jew ha shode.
To chera taleban shodi hala?

هما said...

با بچه ها تو جلسات تفسیر خواب کلی بحث کردیم در مورد این مسایل مقاله ها رو برات می فرستم.

Unknown said...

سلام.اگه خواستید از ناتالیا بخونید "شهر و خانه" رو بخونید.به هر کی دادم بخونه گفت حالا اونقدری هم که تو می گفتی عالی نبود.دوست داشتم یه نفر دیگه ام دوستش داشت اندازهء من

ایده said...

جالبه که من یک فیلم دیگه دیدم
همین خانوم موقرمزی (اسمش نمی دونم چیه) توش بازی می کرد و دکتر زنان بود و سال ها زندگی موفق با شوهرش داشت تا این که سر و کله ی دخترکی توی زندگیشون پیدا می شه و یه رابطه ی عجیب و غریب و حتی جنسی بین این زن و اون دختر شکل می گیره. اسم فیلم "کلویی" بود. فکر می کنم
همین
این نقد (؟) رو که خوندم و جریان کلی داستان فیلم رو، یاد اون فیلم افتادم و شباهت های زیادشون