Sunday, December 18, 2011

مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد

تجربه از دست دادن یک عزیز تجربه منحصربه‌فردی است. با همه اشتراکات حسی به نظر می‌رسد برای هر کس به شکلی منحصربه‌فرد جلوه می‌کند. همانگونه که زن آنتی‌کرایست را خوب می‌فهمم - اگرجه نه به آن شدت و حدت - اما خودم شانه‌هایم را گل رفته‌ام و موهایم را هم کنده‌ام. مادرم را هم دیده‌ام که جطور صورتش را زخم کرده بود. زن ِ درخت زندگی را هم خوب می‌فهمم وقتی آسمان را به فرزند خردسالش نشان می‌دهد و می‌گوید خدا آنجا زندگی می‌کند (عین ِ این تجربه را شخصا داشته‌ام به شکلی دیگر البته؛ وقتی پدرم فوت شد مادرم رو به آسمان می‌کرد و به خدا بد و بیراه می‌گفت) و بعد از جند روز رو به اسمان می‌کند و می‌کوید "فرزندم را به تو بخشیدم"؛ این را هم خوب می‌فهمم چرا که برای رضا نماز وحشت خواندم و روزه گرفتم و خدا را واسطه کردم که به او سخت نگیرد.
تجربه از دست دادن یک عزیز تجربه عجیبی است. هرکسی هم از زاویه خودش با آن برخورد می‌کند. ترنس مالیک که در هاروارد و آکسفورد فلسفه خوانده است و در ام‌آی‌تی تدریسش کرده است و گاهی فیلم می‌سازد در آخرین فیلمش درخت زندگی از زاویه‌ای ایمانی، ازلی به موضوع نگاه می‌کند. امیدوارانه زندگی را با همه سختی‌ها و تلخی هایش می‌ستاید و به کسانی که شک دارند یادآور می‌شود به تجربه‌های پیشینشان بیندیشند؛ به اولین تحریکات جنسی‌شان، به حسادت‌های بچگی، به سخت‌گیری‌های پدر، به عطوفت‌های مادر و به عظمت کیهان و شگفتی هایش؛
درخت زندگی شعر بلندی است در ستایش زندگی 
 


The tree of life
محصول 2011 آمریکا
139 دقیقه رنگی
نویسنده و کارگردان: ترنس مالیک

لازمه پانویس اضافه کنم بگم عنوان پست از خودم نیست و از کیه؟

7 comments:

هما said...

چقد حرف دارم بزنم اما نه بیخیال!
بده ببینم

shokolate talkh said...

http://gerdbad.com/post-916.aspx
dorost nadidi ya dir didi, in kollan karesh hamine, heyam taghire phase mide
three of life,ye h lazem dari!

شاه رخ said...

به شکلات تلخ:
همون
tree
ذرسته
درخت

Hasti.N said...

متاسفم که حالت شدید تر شده. این رو از روی پست‌هات میشه خوب فهمید. خیلی‌ دردناکه که بخونی و حتا نتونی بنشینی از نزدیک به حرفها گوش بدی و کسی‌ رو که پشت این نوشته‌ها هست، رو در رو ببینی‌. حالا هم که دلم می‌خواد چیزی بگم اما نمیدونم چی‌. من برات گریه هم می‌کنم، چیزی که تو اصلا بهش احتیاج نداری، اما دست خودم نیست. تو دردهای جدی داری و من دردهای چغندری، با اینحال هر دمون یکجورهایی عذاب میکشیم.

Unknown said...

وقتی تجربه های خودتونوقاطی نقدها می کنید یه چیز دیگه میشه.خیلی قویتر وجذابتر وخوندنی تر.

Unknown said...

لازمه پانویس اضافه کنم بگم عنوان پست از خودم نیست و از کیه؟
آره.آره لازمه

قصه گو said...

و چقدر ما به این ستایش زندگی نیاز داریم این روزها