پیشتر هم گفتهام که شخصا به وجود یک جهان موازی با این جهان معتقدم؛ جهانی که هنگام خوابدیدن روی این یکی میافتد. نمیتوانم به همین سادگی قبول کنم که اتفاقات روزانه یا امیال و آرزوهای درونی باعث میشود شبها تصاویری معمولا عجیب ببینیم و به همین راحتی بگذرم از دنیایی که برای خودم مثلا حمامها همیشه در آن در طبقات زیرزمین هستند (ویژگی همه خوابهای خودم که در آن حمام باشد) یا دستشوییها که همیشه چندتایی هستند و یکی دوتاشان خراب است یا هواپیمایی که درست از 14 ماه پیش تا الان هر جند وقت یکبار سقوط میکند و من شاهد آن هستم و … . عرض کردم شخصا به جهانی موازی با این یکی که در آن هم هستم باور دارم. برایم بدیهی است درست مثل وقتی که عمو بونمی و جن نشستهاند شام میخورند و هوای (زن بونمی که سالها پیش فوت شده) سر میز پیدایش میشود کسی تعجب نمیکند و برایشان بدیهی است. همانقدر بدیهی که بروی دم غاری حس کنی و بدانی در یکی از زندگیهای پیشینت اینجا به دنیا آمدهای و گاومیشی که ماغ میکشد بدیهی باشد برایت که این زندگی قبلی یا بعدی کسی است شاید خودت و آنقدر بدیهی باشد برایت که گربهماهیی باشی که در برکهای بهشتی با شاهزادهای همبستر بشوی بیآنکه هیچچیز برایت عجیب باشد (مگر وقتی در خواب میزی که روبرویت باشد همزمان کلاغی باشد مثلا تعجب میکنی؟)
پانویس:
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند و نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعاند و اندکی سکوت … ( زندهیاد حسین پناهی )
کلیدواژههای متن:
5 comments:
اگر اینجور باشه که خیلی بده. چرا جهان موازی من رنگ نداره؟ چرا خیلی وقتها تاریکه؟ چرا گاهی ازش میترسم؟ چرا توش که وارد میشم احساس تنهایی میکنم؟ چرا توش اتفاقاتی میفته که شبیه همین دنیامه؟چرا کسای رو که دوست دارم توش گم میکنم؟ اگر به این دنیای موازی اعتقاد پیدا کنم ترس برام میداره. بهتره که همون خواب باشه و تکرار ماجراهای روزمره.
اصلا میدونی چیه، من دارم ترسو میشم. از همه چی هول میکنم، گاهی فکر میکنم همون بهتر که جهنم و بهشت وجود داشته باشه تا من کمتر از اونچه قراره پیش بید بترسم. دلم میخواد چیزی باشه که خودم رو بهش بچسبنم. اینها عوارض بلا رفتن سنه یا چی؟ برای اینه که میبینم دارم به پایان نزدیک تر میشم یا فقط ناشی از پوچ شدنه؟
زندگی موازی
برام جالبه یه زمانی ذهنمو خیلی مشغول میکرد...
بالایی من بودم
Greaat reading your blog
Post a Comment