Saturday, June 9, 2012

لوییس



اگر نیمه‌شب در پاریس را دیده باشی شاید به خاطر بیاوری صحنه‌ای را که گیل به بونوئل می‌گوید: -یک ایده برایت دارم -چه ایده‌ای؟ - یک عده وارد یک مهمانی می‌شوند اما نمی‌توانند خارج شوند -چرا؟ -نمی‌توانند؛ همین؛ اشاره‌اش به فیلم

 El ángel exterminador

 است که خانم شیوا مقانلو ترجمه‌اش کرده فرشته فناکننده؛ یک عده هم می‌گویند ملک‌الموت؛ عنوان انگلیسی‌اش این است

 : The Exterminating Angel 

؛ فیلمی که با خلق فضایی شبه‌کمدی و با نگاهی نقادانه به مناسبات اجتماعی بورژواها و و از همه مشخص‌تر با متعین‌کردن فضایی خواب‌آلود یا بهتر است بگوییم کابوس‌آلود امضای بونوئل را به شکل پررنگی پای خود دارد؛ نوشتن درباره‌اش همانقدر سخت است که بخواهی خوابی عجیب را تعبیر کنی؛ کسی را در ابعاد فروید می‌طلبد؛ دیدنش اما به همه توصیه می‌شود. ضمناً سال 1962 که فرانسوا تروفو عضو هیات داوران کن بود و این فیلم هم از کشور مکزیک نامزد نخل طلا بود در کنار محاکمه ژاندارک برسون و کسوف آنتونیونی و سفر طولانی به اعماق شب سیدنی لومت و … نخل طلا به

 The Given Word

 آنسلمو دوارته رسید که من ندیده‌امش.

1 comment: