Wednesday, July 20, 2011

مرگ مگر اثر کند


یکی دو ماهی هست می‌خواهم به بهانه‌ی چند فیلمی که دیده‌ام و می‌خواهم درباره‌شان بنویسم چیزی بنویسم اینجا اما مگر این لعنتی امان می‌دهد.
می‌دانم هرچیزی هم که الآن اینجا بنویسم یا پشیمان می‌شوم یا به شب نرسیده برمی‌گردم پاکش می‌کنم.
مثلا می‌خواستم به بهانه vivre sa vie کمی از این حرف بزنم که تنها ابزارهای مرگ‌آور منظورشان را به بهترین شکل ممکن بیان می‌کنند و گرنه سینما و عکس و نقاشی و ادبیات و هنر کلا اگرچه گاهی بهتر و موفق‌نر از فلسفه و هر حرافی‌ دیگری عمل کرده‌اند اما فقط همین: بهتر عمل کرده‌اند.
باید در شرایطی شبیه شرایط من باشید که پشت تلفن با صدای بلند فحش بدهید و قسم بخورید "اگر بیست سال هم طول بکشد من حالیت می‌کنم فلسفه استفاده از تلفن را" تا بفهمید وقتی می‌گویم تنها مرگ می‌تواند تمام کند این بازی‌های مسخره را که هرچه بیشتر کش می‌ایند بیشتر می‌فهمی که در این بازی طرف ِ دیگر با تویی که تو نمی‌شناسی بازی دیگری می‌کند و او هم همینقدر گیج است شاید. نه؛ می‌بینید حرافی چه جیز مسخره‌ای است هیچ چیز منتقل نمی‌شود و کم می‌اوری پناه می‌بری به سکس به سینما به نقاشی و به هزار چیز دیگر اما مگر گلوله‌ای این بازی را این فیلم را – vivre sa vie – تمام کند.

8 comments:

shokolate talkh said...

zendegi kardano baziha kheili khoob baladan, baziha ham ta behal raje behesh fekr nakardan ke bebinan baladan ya na, man az oon dasteye sevomam ke balad nistam,balad naboodam hichvaght.aslan energie lazem baraye in karo nadaram.
tarkofski okeye, vali man asheghe woody allenam,midoonam in rooza faragire vali daste khodam nist,bezar javad bemoonam!

Anonymous said...

سلام، خوش اومدی. ببین اینجا از ۱۸ سالگی اکثرا می‌رن و تنهایی‌ زندگی‌ می‌کنن ولی‌ بین خانواده‌ها بر عکس غرب محبت زیاده (یعنی‌ اگر بچه نخواد تا ۴۰ سالگی هم میتونه بدون کار کردن تو خونه پدری بمونه) و اگر مشکلی‌ داشته باشن حتما حتما پدر و مادر (حتا پدر بزرگ و مادر بزرگ) کمکشون می‌کنن (پدر و مادر برای بچه تصمیم نمی‌گیرن فقط کمک می‌کنن). بعد از زلزلا رو برای این مثل زدم که بگم همه بدون هیچ چشم داشتی به هم کمک میکردن و هیچ جا دزدی نشد. البته این رو هم بگم که اگر تو ژاپن یه تیکه نون باشه بین ۱۳۰ میلیون نفر به طور مساوی تقسیم می‌کنن و هیچ کس (باز میگم هیچ کس ) بدون سهم نمیمونه. برای همینِ که بر خلاف باقی‌ یه جا‌ها هیچ کس گدایی نمی‌کنه و فقیر به اون معنا نداره.میدونی‌ فکر می‌کنم مفهوم خانواده چیزی که اینجاست و چیزی که اونجاست مثل هم نیست. مثلا ازدواج: دختر یا پسر با هر کی‌ دلشون بخواد زندگی‌ می‌کنن وقت ازدواج که می‌شه حتما دختر از پدرش اجازه میگیره که پدر معمولان اولش میگه نه بعد میگه موافقم!! مخالفت یا موافقتش هیچ تأثیری رو ازدواج نمیذاره ولی‌ حتما دختر اجازه رو میگیره. یه مثل دیگه میزنم، خیلی‌ از پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها بر خلاف کشور‌های صنعتی با خانواده زندگی‌ می‌کنن خوب این به نظر من یعنی‌ محبت و خیلی‌ خوبه. می‌تونن با هم زندگی‌ کنن چون اولا کسی‌ مجبورشون نمی‌کنه (مثل ایران) و مسلما اگر دلشون نخواد سالمندان هست. وقتی‌ سه نسل با هم زندگی‌ می‌کنن کسی‌ به کار کسی‌ دخالت نمی‌کنه و برای هم تصمیم نمی‌گیرن. نظر شخصی‌ یه من اینه که خانواده، محبت، و چیز‌هایی‌ که تو اون پست ازشون شاکی‌ بودی، غلط نیست چیزی که غلط است سنّت ایران که حق انتخاب رو از آدم میگیره. تو اون پست هم برای همین گفتم که هر چیزی به جای خودش خوبه. وگرنه من خیلی‌ جاها تو ایران از سنّت ضربه خوردم که اینجا هم گریبان گیرمه!

azade said...

oon balaii man boodam!

فرزان said...

درود
چهره این خانوم منو یاد Breathless
گدار انداخت .اما فک کنم اینو ندیدم. "
آدمایی که زیاد میخندن بنظر احمق می آن .اما بنظر من بعضیاشون خیلی عاقلن"اینجا نوشتن چقد سخته!!!

مهربون said...

سلام قبلا طعنه می زدی ناراحت می شدم حالا دیگه ناراحتم نمی شم زمان با آدم ها چه می کنه سانتا راست میگه راست میگه مهرزاد

مهربون said...

متاسفانه دارم می نویسمش باید بنویسمش شاید باعث تغییری بشه شایدم انتظار بیهوده س!!!!!!

Tata said...

می رم ببینمش
:)

Hasti.N said...

شکی نیست که مرگ حلال خیلی‌ از مشکلات حل نشدنی‌ یه، اما برای خلاص شدن از این فکر مجبوری بنویسی‌، همین.هیچ راه ساده تری وجود نداره.