سالی که فاتح آکین و اگنس واردا و خاویر باردم و سلما هایک و … به ریاست امیر کاستاریکا – کوستوریتسا- نخل طلا را در رقابت با پنهان، مندرلی، نیای التماس کنی، گلهای پرپر، سین سیتی، تاریخچه خشونت و ... دادند به فیلم L'enfant و برادران داردن جایزه را از دست مورگان فریمن و هیلاری سوانک گرفتند توی بخش مسابقه فیلمی هم از گاس ون سنت بود به نام روزهای آخر که به نظرم هم در آن جشنواره دیده نشد هم در میان فیلمهای دیگر این کارگردان. توی پست بعدی هم لینک زیرنویس آن را میگذارم که دارم ترجمهاش میکنم هم بیشتر در مورد آن حرف میزنیم. شاید کمی هم ازین عصبانیتم بابت بسته شدن "زیستن درکلهی تباهشدهی یک اسب" کاسته شود!
7 comments:
نمی دونم تبریک بگم یا ...
به هر شکل همینه دیگه
واقعیت تلخه
من اینجا نوشتم.گم شد؟
از اول:این یعنی من بعد باید اینجاروبخونم؟باشه.آیدا با هایدا فرق داره.آیدا قدیمی ترواصیل تره.البته این یه نظر شخصیه!اولین شعبه اش هم حوالی میدون محسنی بود.دورو بر دانشکده توانبخشی ایران.اینو گفتم که یه خدا بیامرز هم بگم!!!
فیلتر شدنت مبارک. آخه این هم دیگه کم کم داره یه جور کلاس می شه
خوب از این به بعد همگی دسته جمعی می آییم یغما دیدنت.
اینجا هم برای خودش حال و هوایی داره.
سلام
شبت به خیر
سلام بر دوستی که رسمن به "یغما" رفته!(یعنی اومده!)
به یغما اومدنت مبارک.
تنوع خوبه . چه اجباری باشه چه اختیاری! بالاخره به اینم عادت می کنی و کلن یادت می ره که در کله ی تباه شده ی اسب می زیستی! و به این ترتیب فکر می کنی از اول خونه ات "یغما " بوده!!!
خلاصه اینکه مبارکه .
من مهدیه ام!!! یعنی همون عنکبوت بالا...
یک غلطی کردیم چند سال پیش وبلاگ زدیم! حالا کو حوصله تا برم بهش برسم؟
نمی شه با آدرس دیگه ای کامنت داد اینجاااا؟
الوووووووووووو!!!!!!!!!!!
خوبه که اینجارو ساختی
بابا اینجا چرا نمیشه آدرس بلاگفامونو بزنیم
Post a Comment