کنستانسیای
فوئنتس یک نمونهی متعالی از تناسب فرم
و محتواست؛ ازین نظر که همانطور که از
سرنوشت بسیار کسانی که توسط حاکمیتهای
دیکتاتور تبعید شدهاند و کسانی نیز که
در جنگ دوم جهانی گم شدند یا مجبور شدند
هویتشان را تغییردهندخبری در دست نیست
به همین شکل خوانندهی رمان مطمئن نمیشود
هرگز – حتا پس از پایان رمان – که پلوتنیکوف
– هنرمند تبعیدی روس – کی و کجا مرده است؟
یا کنستانسیا نه تنها نمیدانیم کی و کجا
مرده است بلکه حتا نمیدانیم چند بار
مرده است و این جادوی فوئنتس است.
این
جادو را خوانندگان فوئنتس پیشتر در گرینگوی
پیر و آئورا نیز تجربه کردهاند و به شکلی
رقیقتر در پوستانداختن و خویشاوندان
دور و به شکلی خیلی رقیقتر در سرهیدرا
و اینس
پیشنهاد
میکنم این رمان را از دست ندهید:
کنستانسیا
/ نوشتهی کارلوس
فوئنتس / ترجمهی
عبدالله کوثری / نشر
ماهی
بیشتر
بخوانیم (به
ترتیب الفبا):
- آشوب یادها / علیاکبر سعیدی سیرجانی / چاپ زیبا
- آئورا / کارلوس فوئنتس / ترجمهی عبدالله کوثری / نشر نی
- اپرای شناور / جان بارت / سهیل سمی / نشر ققنوس
- امتحان نهایی / خولیو کورتاسار / مصطفی مفیدی / انتشارات نیلوفر
- اینس / کارلوس فوئنتس / اسدالله امرایی / انتشارات مروارید
- ای کوته آستینان / علی اکبر سعیدی سیرجانی
- برخورد نزدیک در نیویورک / رضا براهنی / نشر جامه دران
- بهترین داستانهای کوتاه / گابریل گارسیا مرکز / احمد گلشیری / نشر نگاه
- پوست انداختن / کارلوس فوئنتس / عبدالله کوثری / انتشارات آگه
- ترجمه تنهایی، مجموعه مقالات صفی یزدانیان، انتشارات منظومه خرد
- تسلیبخشیهای فلسفه / آلن دوباتن / عرفان ثابتی / نشر ققنوس
- خداحافظ گاري كوپر/رومن گاري/ سروش حبيبي/ اتشارات مرواريد
- خویشاوندان دور / کارلوس فوئنتس / مصطفی مفیدی / انتشارات نیلوفر
- زندگی در پیش رو / رومن گاری / لیلی گلستان / انتشارات بازتاب نگار
- سر هیدرا / کارلوس فوئنتس / کاوه میرعباسی / انتشارات آگاه
- ضحاک ماردوش / علی اکبر سعیدی سیرجانی
- قلابي / رومن گاري/سميه نوروزي / نشر چشمه
- گرینگوی پیر / کارلوس فوئنتس / عبدالله کوثری / انتشارات طرح نو
- گزیده تاریخ بلعمی / ابوعلی محمد بن محد بلعمی / دکتر رضا انزابی نژاد / موسسه انتشارات امیرکبیر
- مارسل پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند / الن دوباتن / گلی امامی / انتشارات نیلوفر
2 comments:
نقاشی پرتره فریدا کالو روی جلد کتاب ربطی به داستان داره اونوقت⸮
از این یارو چیزی نخوندم.دوسال پیش ینی همین روزا دقیقا!اوایل آذر 89 رفته بودم "اگر"یه کتاب کادو بخرم.اینو خریدم.یه دونه هم خانم "دلوی "خریدم.که البته هیچکدومو کادو ندادم.رفتم نیک یه دونه ناتور دشت خریدم.اونو دادم.اما این کنستانسیا موند نخوندم.یه کتاب کوچولو که چند بارم مسافرت رفتنی ورش داشتم ولی نخوندم.از اون روزم که اینو نوشتی گذاشتمش کنار تخت بازم نخوندم...همه اینارو نوشتم که بگم یه بارم همین اتفاق در باره ی تنهایی پر هیاهو افتاد.اونوقتا اسمت شاهرخ بود.بعداز پستت خوندمش..
Post a Comment