در قضاوت کردن همیشه چیزی از قضاوت شدن هست "آدورنو".
موقعیتهای زندگی همیشه موقعیتهای پیچیدهای هستند؛ هیچ موقعیتی ساده نیست. ترکیب انگیزهها و مقاصد آدمها به تنهایی کافی است تا هر موقعیتی را به سطحی از پیچیدگی برساند که قضاوت کردن را بیشتر به یک شوخی شبیه کند که فقط آدمهای ناتوان از درک پیچیدگیها جدیاش بگیرند و برای درک همین نکته است شاید که در سکانس آغازین، فرهادی ما را – دوربین را – در جایگاه قاضی قرار میدهد و با آن فیلمنامهی پیچیده و به شدت رئالیستی مجابمان میکند که قضاوت نکنیم و موضوع فیلم تنها این نیست.
میتوان ساعات طولانی با نگاهی چون نگاه مردگان ثابت خیره شد در دود یک سیگار "فروغ”
در شرایطی که ساختار سیاسی-اجتماعی-اقتصادی یک جامعه مبتنی بر بیاخلاقی است جایگاه اخلاق در رفتار افراد جامعه کجاست؟ کجا باید باشد؟ تقویت جایگاه وجدان خاموش آیا ارتقای وضعیت اخلاقی است یا تنزل آن؟ بر ابرروایتهای سنتی اخلاقی – ده فرمان را به خاطر بیاورید- تاکید کنیم یا اخلاقی امروزی را بیافرینیم؟ پدر نادر که آلزایمر دارد – میخواستم بنویسم از آلزایمر رنج میبرد اما دیدم این بیماری یک استثناست که به راحتی نمیتوان گفت مبتلا به آن از آن رنج میبرد – نشانهای نیست از وجدان خاموش نادر و همهمان؟ رفتارهای حجت و راضیه و سیمین و … کجای اخلاق جا دارد؟ میتوان ساعات طولانی به این موضوعات فکر کرد و این همه سوال را جدایی نادر از سیمین در ما برمی انگیزد و این هنر فیلم است و موضوع فیلم تنها این نیست.
با وجود انتظار بالایی که از فرهادی در من به وجود آمده بود بهخاطر کارهای یکی از یکی دیدنیترش، جدایی نادر از سیمین با بازیهای خیرهکنندهاش و با کارگردانی تحسینبرانگیزش و با انبوه سوالاتی که در ذهن میآفریند و با آن پایان خیرهکنندهاش فراتر از انتظارم بود. دست مریزاد.
13 comments:
بعضي وقتا ك خيلي بهم ميريزم واقعا نمي فهمم چي خوبه چي بد!
اصلا اينا مرزشون كجاس و ........
همه ي اينا نسبيه و گاهي خوب بد ميشه و بد خوب
اين فيلمو هم نديدم!!
اما ميبينم
chera commentam nemirese?!
سلام
یکی از عجیب ترین چیزهایی که میتونستم ببینم دیدن رگه هایی از تحول در تو بود :)
بسیار خوب
هنوز ندیدم باید بدوم برم ببینمش
هنوز ندیدم باید بدوم برم ببینمش
هنوز ندیدم باید بدوم برم ببینمش
من توی غربتم. این فیلم هنوز نیومده توی اینترنت که ما دستمون برسه بعد از اینهمه نقد و تعریف ازش خوندن؟
کامنتهات رو دوست داشتم شاهرخ. ممنون
هنوز ندیدمش
یه متنی هم بنده نوشتم در باب این اثر که اگر فرصت کنید خوشحال میشم...
تو جوری از فیلم مینویسی که آدم دلش هلاک میشه برای دیدنش. باید فیلسوف میشدی یا نه سیاستمدار.
و فکر نمی کنم بحث فقط بحث اخلاق باشد . شاید صحبت از چیزی باشد که ما، هنوز بعد از این همه سال که از ادعایمان می گذرد ، میان انبوه ابروهای هشتاد و هشت ، کشف نکرده ایم . چیزی که در پناه سادگی ش پنهان شده است . چیزی که ما عاجزانه در برخورد با او ، قاضیمسلک هایی بوده ایم با احکامی که همیشه صفرِ صفرند یا صد ِ صد . چیزی در مایه های"شعری که زندگیست" که حتّی شاعر هم باورش نکرد .
درود
فرهادی بعقیده من هنوز بطور کامل از زیر سایه پناهی خارج نشده .گرچه خیلی بهتر از قبله .بیشترین زیبایی کارش همونطور که گفتی بخاطر بازی خوب گرفتن از بازیگراشه.فرزان
من این فیلمو سه بار دیدم!بازیها عالی بود.سوالات و اخلاق گرایی محشر بود.پایان آزاد فیلم تا یه مدت درگیرت میکرد.نوع حرف زدنه آدما رو قضاوت دیگران از اونا تاثیرگذاره.فقر میتونه یه آدم به اصطلاح مذهبی رو تا کجا پیش ببره.تفاوت رشد بجه های طبقات مختلف جامعه.چشم پاکی نادر که زیر سوال میره.ترس سیمین.
تنهایی پدربزرگه.صداقت سمیه.
فیلم خوبی بود.منم لذت بردم.
Post a Comment