الف:
اگر
مثلا پوست آدم یک خراش سطحی بردارد و چند
قطره خون بیاید همیشه هستند آدمهایی که
چسب داشته باشند یا پانسمان کنند یا ببرندت
درمانگاهی بیمارستانی جایی؛ حتا یک
عدهشان، در نهایت شگفتی ممکن است هیچ
چشمداشتی هم نداشه باشند از شما؛ اما اگر
روحتان یک زخم خیلی عمیق بردارد آنقدر
عمیق که در شکاف آن صدها بسته فلوکستین و
چندین کبریت و چندین بطری بنزین و ویسکی
هم جا بگیرد به ندرت کسی پیدا میشود کاری
از دستش ساخته باشد
ب:
سیستم
خلقت تن آدمی را به گونهای ساخته که قابل
قبول است؛ اینکه مثلاً برای مغز حفاظ
محکمی به اسم جمجمه گذاشته و برای قلب
دندهها را و مثلاً حتا آن سوراخ خیلی
ریز که از گوشه چشم میرود توی دماغ هم
خیلی خوب است و … .
اما
همین طبیعت روح آدمی را بی هیچ پوست نازکی
حتا در معرض باد و باران گذاشته؛ صدای
دوری حتا از پس ِ چند دیوار ممکن است حال
روحتان را بد کند و یا دقت کردهاید که
مثلاً یک حرف میتواند آدم را تا مرز
خودکشی یا قتل هم ببرد در حالیکه یک مشت
به ندرت باعث میشود کبد یک آدم مثلاً از
جا کنده شود.
اصلاً
وقتی را که روی ریزهکاری های تن آدمی
گذاشت روی روح و روان آدم نگذاشته
به
همین خاطر است که بیشمار صفحه کتاب و
بیشمار دقیقه فیلم و موسیقی و … ساخته
شده که آن کمکاری جبران شود و یکی همین
88 دقیقه
فیلم فاسبیندر :
Angst
Vor der Angst
ترس
از ترس
Fear
of Fear
محصول
1975 آلمان
غربی (فیلم
تلهویزیونی)
کارگردان:
راینر
ورنر فاسبیندر
2 comments:
سلام
دقت کردید بارها از درد یه زخم که به روحتون خورده نزدیک بوده خودتون یا دیگران رو بکشید؛اما این کارو نکردید.قبول کنید روح آدما خیلی قویتر از جسم اوناآفریده شده وگرنه ...اتفاقا"برعکس فکر میکنم.بشر برای محافظت جسمش کوشاتر بوده.
من فیلمو ندبدم
ولی خیلی خوب گفتی خراش روحو
بد میفهممش
ینی بدا
سایه
Post a Comment