من هم اگر مادرم وقتي مثلا هفت سالم بود ميسپرد مرا به يك بانكدار معتبر و سهام معادن نقره را به نامم مي كرد كه وقتي بيست و پنج سالم شد به من واگذار ميشدند شايد كه نه حتما الآن وضعم جور ديگري بود. وقتي هم كه ميمردم آخرين كلمهاي كه از دهانم خارج ميشد شايد مثلا "قورباغه سبز" بود و بعد خبرنگاري كه فيلم خبري زندگي و مرگ مرا ميساخت ميگشت دنبال اينكه بفهمد قورباغه سبز چيست و هيچوقت پيدا نميكرد كتابي را كه از كتابخانه مدرسهاي پرت در روستايي پرتتر در شهري دورافتاده هر هفته امانت گرفتهام و پس دادهام و دوباره امانت گرفتهام و دوباره پس دادهام و سه باره امانت .... . شايد هم آخرين كلمهام "توپپرتابكن" باشد و آن خبرنگار هم از كجا بفهمد روزي روزگاري توپپرتابكني بوده (معادل فيزيكي پينبال) كه حسين شكسته و داغش به دلم مانده. يا "الي" يا "سوسمار" يا هرچيز ديگري كه داستان پشتش را هيچكس هيچجا ثبت نكرده است. بستگي دارد وقتي دارم وسايل زينب را دانه دانه مي شكنم و پرت مي كنم از روي تراس بيرون آخرين چيزي كه قبل مردنم دستم را بگيرد و چيزي را از اعماق خاطرهام بكشد بيرون چه باشد.
مرتبط با این پست:
8 comments:
چرا؟
!!!!
درود
همشری ما باش اورسن ولز رو بیخیال اگه اشتباه نکنم کلمه "رز باد"بود
سالم باشی
vasayele zeynabo chera mishkani?
salaam shahrokh. hale shoma? ya aaaaaaaaalame vaghte(bishtar az yeki 2 sal) ke inja nayoumadam o duradur gahi oghat az goder mikhundam inja ro!!! chetori? esme inja ro ham ke avaz kardi. mobarak bashe:) akhey, delam tang shode bud. khubbashi:)
شاهرخ جان من نمی فهمم ات ولی میدونم اونقدر توی این بی پولی بی معنی شده ام که هیچ چی واسم طعم و مزه نداره. چه برسه بخوام حصرت چیزای دوران بچه گی مو بخورم.
اراکده
خوب چه مرضیه که بشکنی و دونه دونه پرت کنی بیرون
یکی رو از همون وسطها بکش بیرون تا خاطره ساز بشه
یا اصلن بی خیال خاطره
برو بشین یه فیلم ببین
ای بابا کاش اصلا خاطره نداشتیم راحت
ای بابا کاش اصلا خاطره نداشتیم راحت
Post a Comment